سالهای اخیر در رفسنجان نه تنها احیای بناهای تاریخی و مشخص کردن کاربری برای آنها خیلی جدیتر از سیرجان دنبال شده است که حتا دیده شده شهرداری رفسنجان نیز به کمک میراث فرهنگی آمده تا در خیابانها و کوچههای محدودهی آثار تاریخی شهرشان حریم بصری نیز رعایت شود و برای این کار از احیای معماری قدیم رفسنجان استفادهی شایانی میکنند. به این صورت که نه تنها ساختمانهای پیرامون آثار تاریخی را ملزم به عدم استفاده از نماهای جدید میکنند که حتا در راستای ترویج معماری کویری رفسنجان، گاه حتا ساختمانهای جدید با کاربری فرهنگی را به شیوهی معماری گنبدی و آجری میسازند.
به تازگی هم فرهنگسرا و تیمچهی گردشگری و تاریخی معین در رفسنجان افتتاح شده است تا مشاغل سنتی رفسنجان در آن احیا شود. تیمچه معین در رفسنجان متشکل از بخشهای زیادی با کاربریهای جدید تعریف شده است. از جمله تماشاخانهی رفسنگان، فرهنگسرای گردشگری، ده حجره تولید و فروش صنایع و مشاغل سنتی، حجره ویژه معرفی و فروش آثار هنرهای تجسمی رفسنجان، حجره ویژه معرفی و فروش کتاب نویسندگان رفسنجانی، نوشگاه یا همان تریا و شربتخانه و ایوان برای برگزاری مراسم فرهنگی و عصرگاهی تیمچه.
این ماجرا را مقایسه کنید با وضعیتی که ساختمان های تاریخی و غیر تاریخی اما فرهنگی در سیرجان دارند.
از اداره ارشاد قدیم و جدید که به عنوان بناهای فرهنگی هیچ کدام رنگ و بوی معماری سیرجان قدیم را ندارند بگیرید تا فرهنگسرای شورای شهر که تنها تغییر سر و شکل یک کشتارگاه بود و حتا سازهی فرهنگی جدیدی که شهرداری سیرجان در جنوب شهر ایجاد کرده اما هیچ کدام سر و شکل سنت فرهنگی معماری قدیم سیرجان را ندارند.
مرمت این تیمچه در رفسنجان میتواند الگوی مرمت کاروانسرای بازار سیرجان هم باشد تا صنایع دستی سیرجان به ویژه در حوزهی رنگرزی و گلیم در آن مستقر شوند.
همچنین تنوع کاربری فرهنگی در تیمچه معین رفسنجان میتواند الگوی خانهی صدرزاده باشد که به همت گلگهر سیرجان به عالی ترین شکلی مرمت شده اما انگار برای کاربری عمومی آن هنوز مردد هستند که افتتاحش به تعویق افتاده است!
موضوع تفاوت شرایط دو شهر رفسنجان و سیرجان را با وحید حسینی رییس اداره میراث فرهنگی سیرجان مطرح کردیم. حسینی میگوید: «در رفسنجان اتفاق خوبی افتاده مبنی بر اینکه برای بازآفرینی بافت تاریخی و میراث فرهنگی، سه نهاد دانشگاه ولی عصر، اداره مسکن و شهرسازی، شهرداری و معادن به عنوان معین اقتصادی رفسنجان یک اداره بین سازمانی رله افتاده و پیگیر است.»
بنابراین جا دارد که ادارات دولتی مرتبط با امر فرهنگ و هنر و میراث در سیرجان نیز جدیتر وارد این قضیه شوند و از دستی که معادن به سوی آنان دراز کرده تمام یاری لازم و ممکن را بگیرند.
این اندازه از انفعال در مسوولان امر فرهنگ و هنر در سیرجان تعجبآور نیست، تعجبآور توقف پیگیری بازماندگان مرحوم صادقی است که با جوش و خروش اولیه همراه بود اما طوری به سد کاغذبازی طویل و دراز اداری برخورد کرد که عطای این کار خیر را به لقای آن بخشید..
درحالی که سیرجان دچار توسعهی نامتوازن شده و نتیجه کمبود زیرساخت فرهنگی در شهر را داریم در لا به لای اخبار و حوادث شهر میبینیم، مسوولانی که همواره کمبود بودجه را بهانه می کنند اینجا چه حرفی برای گفتن دارند؟
پس کو آن فرهنگسرایی که قول ساخت آن در کنار قبر این نقاش و سفیر هنر اسلامی داده شد؟ چندین سال گذشته اما دریغ از یک آجر که روی آجری رفته باشد چه رسد به اینکه فرهنگسرای بزرگی در خور نام آن هنرمند باشد و سودمند برای سیرجان.
نکتهی قابل تاملتر اینکه از ندانمکاریهای مسوولان شهر ما یکی هم این بوده که طرح تجمع امکانات فرهنگی و هنری را در یک نقطه از شهر تعریف کردهاند و هیچ با خود نگفتهاند در مجاورت فرهنگسرای شورا با دو فرهنگسرای دیگر چه ضرورتی دارد و آیا یکی آن دوتای دیگر را از کارکرد نمیاندازد؟!
شاید حالا که کاری انجام نشده بد نباشد مسوولان تجدید نظری کنند و نیم نگاهی هم به محلههای محروم بدرآباد و مکیآباد بیندازند و مثلا محوطه آرامگاه خواجه علی حسن را فرهنگسرایی با بنای سنتی و یادبود ایجاد کنند.
کاری که در خانهی تاریخی و از نظر معماری دارای ارزشِ مرحوم دکترصادقی انجام شده که محلی مورد مراجعه برای اهالی فرهنگ و هنر در سیرجان است نیز میتواند در دیگر مکانهای تاریخی بازنشر شود. خانهای که خیلی زود جایگاه خود را نزد اهل فرهنگ در سیرجان ما باز کرد و مورد استفادهی واقعی و نه نمادین و نمایشی برای انواع برنامههای فرهنگی قرار گرفت و چقدر هم این برنامهها با فضای این خانه همخوانی دارد. وارد خانه که می شوی حیاط مرکزی با حوض که در وسط آن قرار دارد نظرت را جلب میکند که دو طرف حوض را گل و گلدان زینت داده اند. این خانه از دو ساختمان برای تابستان نشینی و زمستان نشینی ساخته شده است. درهای دولنگه، سقفهای گنبدی و ستونهای عریض که هرکدام آدم را یاد ستونهای فرهنگ و ادب ایران زمین میاندازد.
یک هم نوایی میان نشستهای مختلف فرهنگی و ادبی و هنری با فضای معماری خاص این خانه برقرار شده است تا جایی که چنین حس و حالی سابق بر این در مراسمها و نشستهای فرهنگی مشابه در اداره ارشاد یا ساختمان موسسه فرهنگی معراج اندیشه برای شرکت کنندگان به وجود نمیآمد.
این موضوع خیلی مهمی است که حس و حال فضا آن قدری گیرنده باشد تا به چنین نشستهای فرهنگی ای هیجان بدهد و پرشورشان کند.
از این نوع خانههای تاریخی و گنبدی در سیرجان کم نیست که می توانند به جای خانههای گرانقیمت و نوساز یا چند سال ساخت، توسط آموزشگاههای مختلف هنری با قیمتی مناسب کرایه شوند و با کشیدن دستی بر سر و روی آنها تبدیل به مکان مناسبی برای آموزشگاه شوند زیرا بیشتر این خانهها از فراوانی اتاق به عنوان کلاس هم بهرهمند هستند.
برای مثال عمارت چهارطاق در خیابان نصیری تا همین حالا هم به نوعی مورد استفاده آموزشگاه نقاشی سمیه هاشمی است.
همچنین شهرداری سیرجان نیز که حالا همت کرده و یخدانها و محوطهی آنها را به طور اصولی مرمت کرده، برای تکمیل کار خود و به منظور پیشگیری از اتفاق بدی که برای یخدان محمودآباد افتاد، داخل این یخدانهای را با هماهنگی اداره میراث فرهنگی تبدیل به نوعی نمایشگاه آثار هنری کند.
باور کنید الگوی رفسنجان برای بخش خصوصی در حوزه ی فرهنگ و هنر هم خیلی الگوی خوبی است به ویژه در سیرجان که بیشتر از چایخانه و قهوهخانه و... ما نیاز به کار فرهنگی برای ارتقا فرهنگ عمومی داریم. این گونه نیاز هم نیست که هربار فقط چشم بمالیم که اداره فشل و بی بودجه میراث فرهنگی کاری کند.