روزهایی که گذشت، روزهای خوبی برای آثار تاریخی در شهرستان سیرجان نبود. یک طرف تخریب عامدانه دیوار یکی از دو یخدان دو قلوی سیرجان را داشتیم و در طرف دیگر فروریختن یکباره یخدان تاریخی و 250 ساله محمودآباد سادات سیرجان که به خاطر بی توجهی به آن و تجمع آب باران در کف آن دچار ریزش و ویرانی شد.
گاهی یک اثر تاریخی به یکباره فرو می‌ریزد اما این فرو ریزی ناشی از سال‌ها بی‌توجهی مسوولان امر از قبیل اوقاف و میراث فرهنگی و شهرداری و تخریب‌های عامدانه شهروندان عادی بر بدنه‌ی یک اثر تاریخی بوده است که روی هم تلنبار شده و به یکباره خود را به این شکل فروپاشی نشان داده است. یک طرف دلیل تخریب عامل انسان بود و تعمدش و طرف دیگر ظاهرا عامل تخریب طبیعت و آب و هوا بود اما می‌شود گفت باز هم این عامل نیز به نوعی به بی‌توجهی مالک یا مالکان، اداره میراث فرهنگی و شهرداری محمودآباد برمی‌گشت. یعنی باز هم عامل انسانی پست سر ماجرا قرار داشت. از مالکی که دلش نسوخت تا شهرداری‌ئی که نیامد هرچه زودتر با مالک تهاتر کند تا یخدان تاریخی محمودآباد و محوطه‌اش را برای یک فضای بوستانی مرفه فراهم کند تا اداره میراث فرهنگی که سعی نکرد با نامه‌نگاری چند جلسه و پیگیری، زودتر  موجبات چنین تهاتر و معامله‌ای را بین شهرداری محمودآباد و مالک یخدان تاریخی آنجا فراهم شود و کار مرمت، تعیین کاربری تازه و محوطه‌سازی آن نیز زودتر انجام گیرد.
با این اوصاف و با توجه به اینکه باره دیده شده بخشی از مردم ناآگاه ما دست به تخریب‌های عامدانه نسبت به میراث فرهنگی می‌زنند و این نمونه‌ها را در ماجرای پتک زدن بر منبر سنگی یا ایستادن و نشستن بر پله‌های یخدان‌های دوقولو و یادگاری نوشتن، فراوان می‌بینیم. تخریب‌های ناشی از آب و هوا نیز مزید بر علت خواهند بود و معلوم نیست در بارندگی‌های بعدی نوبت کدام اثر تاریخی در شهرستان سیرجان باشد. تخریب‌هایی طبیعی که برای بشر قابل پیش‌بینی هستند و می‌تواند با آنان مقابله کند. همان طور که سقف خانه‌ها برای بارش باران عایق کاری می‌شود، می‌توان با پیشبینی اینکه هر اثر تاریخی چه نقطه ضعفی در برابر یک تغییر آب و هوایی قابل پیش‌بینی دارد، امکان پیشگیری و جلوگیری از آن وجود دارد اما معمولا در این آب و خاک علاج واقعه را قبل از وقوع نمی‌کنند و مسوولانش دست روی دست می‌گذارند تا اتفاقی روی بدهد و بعد به چُم‌چاره بیفتند.
جامعه‌شناسی تخریب عمدی و بی‌توجهی به آثار فرهنگی
درباره شناخت چنین پدیده‌هایی مثل تخریب عمدی آثار تاریخی توسط شهروندان عادی و بعد دیگر آن یعنی بی‌توجهی به رسیدگی به چنین آثاری توسط مسوولان نیاز به نگاه جامعه‌شناختی وجود دارد. دانش جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی درباره چنین پدیده‌هایی چه می‌گوید؟
دکتر علی ‌سوندرومی در این باره به سخن‌تازه می‌گوید:‌ گاهی فرد وضعیت آسیب خورده ای دارد. این آسیب را از نظام اجتماعی یا محیط بیرونی دریافت کرده است. یعنی آسیب درونی نیست. در واقع ممکن است بدرفتاری شدیدی در خانواده تجربه کرده باشد یا ممکن است در محیطی مثل گروه همسالان در معرض قلدری قرار گرفته باشد. ممکن است در مدرسه با او رفتارای بدی کرده باشند یا در موقعیت خانوادگی تحقیر شده باشد و در این شرایط این عقده را به شکل تهاجم به بیرون و تخریب اموال عمومی بروز بدهد. برای التیام خشمش نیاز به یک کار مخرب دارد و می‌رود به طرف تخریب یک شی.
فردی در موقعیتی در جاهای دیگر آسیب دیده و چون نمی‌تواند این آسیب را برگرداند به والدین و دوستان و آشنایانش. پس آسیب را برمی‌گرداند به آن محیطی که این آسیب را به او زده است.
از طرفی می‌خواهد عواقبی هم برایش نداشته باشد. پس می‌رود به سراغ اموال و آثار عمومی و چیزهایی که متولی ندارد و یا قابلیت چندانی برای پیگیری ندارد.
گاهی فرد به رفتار تخریب خود به عنوان یک رسانه و یک پیام نگاه می‌کند. حالا بستر پیامش مثلا مبلمان شهری یا آثار فرهنگی‌ست که فرضش بر این است که این ماندگار است و می‌ماند تا یک پیام عاطفی، قومیتی، جنسیتی و... را برساند.
این میان توجه به جنبه بصری یک اثر تاریخی یا یک المان شهری نیاز به رسیدن به حدی از رشد در شعور اجتماعی دارد و تاثیر آموزش در ارج گذاشتن جامعه به تمدن و به فرهنگ پیشینیان نیز خیلی مهم است که بخش آموزشی و رسانه خیلی به این موضوع توجه نمی‌کنند.