شرحی بر سخنان مشاور اسکولسازی زنان زودباور!
اخیرا یکی از همکاران بنده در پروژهی اسکولسازی زنان زودباور به نام خانم پریسا نصری یک تُکپای ۶۰ هزار تومنی ناقابل، تشریف آورده بودند سیرجان. متاسفانه ما هم یک دقیقه آمده بودیم خودشان را ببینم اما همش توی سمینار بودند!
یعنی ما مردها رفته بودیم جلوی سمینار تا ایشان ما را هم توانمندسازی کند اما راهمان ندادند و گفتند ما فقط زنان را توانمندسازی میکنیم. یکی از دوستان گفت: مگر جز این است که میخواهید زنان را برای ما توانمندسازی کنید؟ خُب ما مردهای سیرجانی باید خصوصیات مورد نظرمان را بگوییم که شما زنانمان را بر همان اساس توانمندسازی کنید. مثلا من دوست دارم زنم در پختن چلومرغ توانمندسازی شود!
اما گویا خانم نصری اعتقاد داشتند که مردان همهشان سر و ته یک کرباس هستند و دستورالعملهای ایشان برای توانمندسازی زنان برای همهی مردان جواب میدهد! هرچند یکی دیگر از دوستان مطبوعاتی که همراهمان بود اعتقاد داشت چطور در بحث اجرای تئاتر و کنسرت و امور فرهنگی میگویند براساس فرهنگ منطقه اما موقع توانمندسازی، تفاوت فرهنگی را در نظر نمیگیرند؟!
یکی از دوستان هم سوالش از خانم نصری این بود که ایشان فقط توانمندسازی انجام میدهند یا غنیسازی هم میکنند؟ که به نظر میآمد چون انجام غنیسازی ممکن بود با مخالفت آمریکا و اروپا همراه شود، خانم نصری فقط به توانمندسازی بسنده کردند!
یکی دیگر از دوستان هم میگفت: بیزحمت هرچه سریعتر برای من یک دختر ۲۰ سالهی مو بور چشم آبی با هیکل کیم کارداشیان توانمندسازی کنید که مهمانها و عاقد توی تالار منتظر هستند!
این وسط یک عده هم در مخالفت با استخدامهای غیربومی ضمن متهم کردن فرماندار و نماینده به خیانت به شهر، شعار میدادند: «توانمندسازی غیربومی نمیخوایم نمیخوایم»!
هرچند متاسفانه خیلی از بانوان شرکت کننده در این سمینار، زودباور نبودند اما به هر حال از آنجا که بنده خودم یکی از اعضای اسباببازیسازی زنان برای مردان و عضو ارشد انجمن اسکلسازی زنان زودباور، باردارسازی زنان زودبارور، ساخت زنان زودبازده چندطبقه با قیمت ارزان و مجهز به شوفاژ، کابینت، کولر، استخر اختصاصی در بخش عمومی و بدون پارکینگ (پارکینگ را فروختیم به شهرداری!) برای مردان هستم، تصمیم گرفتم تفسیری بر سخنان توانمندساز خانم نصری ارایه کنم.
ایشان در ابتدای امر اشاره فرمودند که اصولا «زنان چهار شخصیت دارند»! به عبارت دیگر زنان دچار بیماری چندشخصیتی یا اختلال هویت که در علم روانشناسی به آن «دی آی دی» یا «mind forum» میگویند، هستند! اینجا برای مخاطبان سوال پیش میآید وقتی زنان اینطوری هستند، چرا به آنها از این لباس برعکسها نمیپوشانند و توی بیمارستان بستریشان نمیکنند؟ در واقع دو سوال مهم امروز جامعه این است که اولا چرا قیمهها را میریزند توی ماستها و دوما چرا زنان را میریزند توی مردان؟!
خانم نصری در بخشی از مصاحبهشان با نگارستان به درستی فرمودند که «در کودکی به زن آموزش دادهاند که… زن بودن یعنی سرویس دادن، خدمات کردن و متاسفانه نیاموختهاند که زن بودن یعنی… بلد باشیم چگونه برای همسرمان یا نامزدان یا دوستپسرمان (این آخری را رویشان نشد بگویند، من اضافه فرمودم!) طنازی کنیم!
به راستی که احسنت. اصلا کار زن فقط طنازی کردن است! شاعر هم در همین رابطه میفرماید: «طناز منی، ناز منی، ناز منی تو!» اصلا ما نمونهی اعلای تلفیق موفق سرویس و خدمات دادن و طنازی کردن را در کابارههای خارجی شاهدیم. اتفاقا یاد حرف آن خانم جلسهای افتادم که به زنان فرموده بود موقع سرویس دادن به همسرانشان لباس خلبانی بپوشند و طنازی کنند. البته متاسفانه ایشان نگفتند خودشان لباس خلبانیشان را از کجا تهیه کردند تا ما با دادن آدرس آنجا به زنان، ایشان را توانمندسازی کنیم!
حالا یک وقت فکر نکنید که منظور خانم نصری از طنازی این است که زنان در خدمت مردان باشند؛ به هیچوجه! ایشان در سمینار میفرمایند: «ما به مردها نیاز داریم. نه اینکه اصلا نیاز نداشته باشیم. مردها هرچه رابطهی جنسی داشته باشند، فرسودهتر میشوند اما زنها هرچه رابطهی جنسی داشته باشند، شادابتر و جوانتر میشوند.»!
در اینجا خانم نصری ضمن کساد کردن کار تولیدکنندگان کرمهای شادابی و جوانسازی پوست، به زیبایی هدف اصلی رابطهی جنسی که همانا جوان کردن زنان و پیرکردن مردان و منقرض شدن نسل مردان است را بیان میکند. البته خانمهای عزیز در حین انجام پروژهی جوانسازی باید حواسشان به سنشان هم باشد. چون مثلا اگر یک خانم ۳۰ ساله بیش از حد با شوهرش جوانسازی کند، ممکن است به دوران نوجوانی برگردد و مجبور باشد دوباره به مدرسه برود!
حالا که صحبت از جوانسازی میان زن و مرد شد، بد نیست به گوشهی دیگری از سخنان خانم نصری اشاره کنم که در مورد «مسالهی خیانت» فرمودند: «دنبال دلیل خیانت نباشید… شما باید سعی کنید رابطه را برگردانید. در یک خیانت هر دو طرف مقصر هستند.»
اتفاقا بنده خودم خانمی را میشناسم که به عقد یک آدم ۵۰ سالهی معتاد درآمد که چند تا معشوقه داشت و هر وقت به خانه میآمد، زنش را با کمربند کتک میزد! متاسفانه این زن برخلاف نصایح خانم نصری به دنبال پیدا کردن دلیل خیانت بود در حالیکه در یک خیانت هر دو طرف مقصر هستند و اگر آن روز که شوهرش با کمربند همهجای بدن زنش جز بخشی از کمرش را سیاه و کمبود، کرده بود، آن خانم ضمن بوسیدن دست شوهر و تشکر از زحمت ایشان برای کتک زدن، میگفت: «عزیزم! تاج سرم! یادت رفت زیر این قسمت کمرم رو با کمربند سیاه و کبود کنی که پوستم یکدست شه و دیگه نیاز به برنزه کردن نداشته باشم»، رابطهی این دو برمیگشت!
یک نکتهی دیگر اینکه به گفتهی خانم نصری «مردها موقع عصبانیت دچار انقباض عضلانی میشوند و ممکن است توانایی کتک زدن و شکستن پیدا کنند اما زنا در عصبانیت تواناییشان در زبانشان است و همه چیز مثل دعواهای گذشته یادشان میآید.»! یعنی اصولا مردها موقع عصبانیت منقبض میشوند ولی زنها منبسط میشوند! مثلا من خودم یکبار با دوستم رفتیم برای دعوا کردن و کتک زدن یک مرتیکه، دوستم گفت چرا نمیزنیش؟ گفتم چون هنوز منقبض نشدم! بنابراین خانمهای محترم توجه داشته باشند هروقت خواستند با شوهرشان دعوا کنند، اول چند تا قرص شل کنندهی عضلات را توی آبمیوه حل کنند و بدهند شوهرشان بخورد که موقع دعوا نتواند منقبض بشود!
خانم نصری در سمینار گریزی هم به مسایل اقتصادی زدهاند و فرمودهاند: «چه دلیلی دارد که با شوهرتان که بیرون میروید دانگی حساب کنید؟ مثلا (روم به دیوار، گلاب به روتون) میگویید شام برویم بیرون مهمان من! …حتی اگر سرکار میروید مرد باید مسوولیت تو را بپذیرد.»!
واقعا مرد باید مسوول باشد و زن را چه به مسوولیت؟ زن اگر مسوولیت حالیاش میشد که موقع تولد نمیرفت زن بشود، مرد میشد! مثلا شما نگاه کنید! یک نشریه مدیرمسوول دارد که مسوولیت حالیاش است ولی خود نشریه که نمیفهمد مسوولیت چیست! نشریه فقط برای این است که شما کلماتتان را بریزد تویش! وقتی نشریه مدیرمسوول دارد، آیا ارزش زن از نشریه کمتر است که مدیرمسوول نداشته باشد؟!
حیف که دیگر جا نداریم وگرنه هنوز کلی توانمندسازی مانده! بنابراین فعلا شما را تا توانمندسازی بعدی به خدا میسپارم.